اخه چطوردلت اومد
آخه چه جور دلت اومد. تنهام بزاری و بری... آواره از خونه بشه منم یه قول بهت میدم
آخه مگه حرفی زدم
زخمه زبونی من زدم
آره همش بهونه بود
مسئله یاره دیگه بود
دلت هوایی شده بود
کارم از کار گذشته بود
برو با یارت عزیزم
رها کن این تن ِ منو
الهی صد ساله بشه
عشق قشنگت عزیزم
اما یه قول بهم بده
یارت رو تنها نزاری
که مثل من اسیر بشه
یه روز فراموشت کنم
قلبمو سنگیش بکنم
عشقتو خاکستر کنم
اگه یه روز خواستی گلم
کسیو نفرینش کنی
بگو که مثل من بشه
زجر جدایی بکشه ....!
[ جمعه 92/11/4 ] [ 12:24 عصر ] [ سارا ]